ایمن

وبلاگ نشریه ایمن

ایمن

وبلاگ نشریه ایمن

ایمن به مسایل شهر ایلام می پردازد با اولویت مسایل بهداشتی و درمانی

اخبار علمی

دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۹ ق.ظ

سلاح جدیدی برای مبارزه با سرطان پوست

پژوهشگران بریتانیایی می گویند سلاح جدیدی برای مبارزه با سرطان پوست ساخته اند. آنها مدعی اند با دستکاری ژنتیکی ِ گونه ای از یک ویروس - که معمولا عامل تبخال است- به دارویی دست یافته اند که ظاهرا میتواند سرطان پوست را درمان کند. ولی این دارو هنوز مجوز نگرفته و فعلا تنها در درمان گروه محدودی از بیماران استفاده می شود .

*

آب آلبالو و نقرس

پزشکان دانشگاه نورتمبریا می گویند نوشیدن یک لیوان آب آلبالو در روز می تواند اسید اوریک اضافی را به مدت تنها چند ساعت از بدن پاک کند و دردهای ناشی از بیماری نقرس را تسکین دهد.

*

سیگار و بیهوشی

پژوهش محققان در ترکیه نشان می دهد سیگاری ها و افرادی که در معرض دود سیگار هستند هنگام جراحی به داروی بیهوشی و آرامبخش های بیشتری نیاز خواهند داشت

*

درمان ضایعات نخاعی

مطالعه روی موش‌ها نشان داده که ترکیبی از داروهایی که برای درمان سرطان در مرحله آزمایش هستند، ممکن است در درمان ضایعات نخاعی هم سودمند باشند.

*

درمان خطرناک‌ترین نوع سرطان پوست

نتایج تحقیقی که درباره تاثیر ترکیب دو داروی سرطان برای درمان خطرناک‌ترین نوع سرطان پوست (ملانوما) انجام شده نشان می‌دهد که این روش دوره توقف پیشرفت تومور را چند ماه افزایش داده است.

*

افسردگی ملایم و نارسایی قلبی

طبق تحقیق جدید ارائه شده در «کنگره ۲۰۱۵ نارسایی قلبی» اروپا، افسردگی ملایم تا حاد با افزایش ۵ برابری تمامی علل مرگ در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مرتبط است

*

 

عفونت و ضریب هوشی

طبق یک مطالعه جدید، افرادی که مبتلا به عفونت های شدید شده بطوریکه مجبور به بستری شدن در بیمارستان می‌شوند، دارای IQ نسبتاً پایین تری از حد میانگین هستند.

*

خواب و حافظه

محققان دانشگاه سد در مجارستان دریافته اند که خواب منقطع و آشفته بر فرآیندهای متفاوت حافظه و نحوه یادگیری کودکان تاثیر می گذارد.

*

باز هم عفونت و ضریب هوشی

نتایج یک بررسی جدید تایید می کند که ابتلا به هر نوع عفونت شدید می تواند روی ضریب هوشی نیز تاثیر سوء داشته باشد.

*

پارکینسون و افسردگی

تحقیقات نشان داده است احتمال ابتلا به بیماری پارکینسون در افرادی که افسردگی دارند بیشتر است

*

بادام زمینی و قلب

مطالعه مصرف بادام زمینی نشان داده است که گنجاندن آنها به عنوان یک وعده غذایی پرچرب باعث بهبود واکنش تری گلیسیرید بعد از وعده غذا و حفظ عملکرد غشاء درونی رگ های قلب می شود.

 

 

  • اسماعیل گلستان

اخبار کوتاه شماره 48

چهارشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۳ ق.ظ

بهزیستی:

به گزارش خبرگزاری تسنیم از ایلام ، به نقل از روابط عمومی بهزیستی استان ایلام ، نعمت الله خدامرادی اظهار داشت: به تازگی یک میلیارد و 380 میلیون ریال از محل اعتبارهای بهزیستی کشور به این اداره کل اختصاص یافته است. - وی افزود: این مبلغ اعتبار با سرانه 20 میلیون ریال به 70 نفر از جامعه هدف بهزیستی اعم از توانخواهان، زنان سرپرست خانوار و سایر مددجویان پرداخت می شود. - سرپرست اداره اشتغال بهزیستی ایلام عنوان کرد: در صورت جذب اعتبار بیشتر این کمک بلاعوض تا پایان سال به دو برابر افزایش خواهد یافت

*

برنامه تحول نظام سلامت:

به گزارش خبرگزاری تسنیم از ایلام ، محمدرضا مروارید در چهل و سومین نشست بررسی طرح تحول سلامت در استان ایلام، اظهار داشت: اجرای طرح تحول نظام سلامت در کشور یک اقدام بسیار خوب بود که سبب شد مردم از خدمات درمانی بهتر و بیشتری بهره مند شوند. - وی افزود: در راستای خدمت دهی درمانی مطلوب به مردم در استان ایلام باید تجهیزات و امکانات درمانگاه ها و مراکز درمانی و بیمارستان ها استانداردسازی شوند. - استاندار ایلام عنوان کرد: همچنین باید تهیه تجهیزات اساسی درمانی مورد نیاز استان مانند سی تی اسکن در دستور کار مراکز درمانی قرار گیرد

*

ساخت بیمارستان 374 تختخوابی شهر ایلام

علی دلپیشه در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: یکی از مهمترین طرحهای حوزه پزشکی و سلامت استان ایلام ساخت بیمارستان 374 تختخوابی شهر ایلام است که هم اکنون از پیشرفت خوبی برخوردار است و در آینده نزدیک به بهره برداری می رسد. - دلپیشه بیان داشت: بهره برداری از این بیمارستان بخش مهمی از نیازهای درمانی این شهر را تامین می کند و دیگر نیازی به رفت و آمد بیماران استان به سایر نقاط کشور نیست. - این مسئول اظهار داشت: طرح تحول نظامت سلامت برای استان ایلام دستاوردهای مهمی داشته که مهمترین آن کاهش هزینه های درمانی مردم از 50 درصد به پنج درصد بوده است

*

راه‌اندازی مراکز سرپایی و بستری سوء مصرف الکل

رییس اداره پیشگیری ازسوء مصرف مواد مخدر وزارت بهداشت از اقدامات انجام شده جهت راه‌اندازی مراکز سرپایی و بستری سوء مصرف الکل در کشور خبر داد.

*

درمانگاه تامین اجتماعی در مهران

به گزارش خبرگزاری فارس از ایلام، مهیار سلیمانی عصر امروز در جلسه شورای اداری مهران اظهار کرد: این درمانگاه با موافقت هیئت مدیره سازمان تأمین اجتماعی در زمینی به وسعت دو هزار و 300 متر احداث می شود. - وی ادامه داد: تلاش می شود با اختصاص اعتبار لازم این درمانگاه پس از خرید زمین و اجرای طرح آن ظرف سال جاری کلنگ زنی شود. - مدیر درمان سازمان تامین اجتماعی استان ایلام با اشاره به اینکه تمام سعی خود را برای ارتقای خدمات درمانی به مردم استان به کار خواهیم برد، تصریح کرد: پزشک عمومی، مامایی، داروخانه، تزریقات و پانسمان، آزمایشگاه و رادیولوژی و سونوگرافی از جمله بخش های این درمانگاه خواهند بود .

*

کم کاری برخی مراکز ترک اعتیاد

محمدرضا مروارید در نشست ستاد مبارزه با مواد مخدر استان ایلام، اظهار داشت: مبارزه با مواد مخدر یکی از اولویت هایی است که باید تمامی مسئولان به آن توجه داشته باشند. - وی افزود: در استان ایلام نیز مراکزی وجود دارد که باید با جدیت به وظیفه خود عمل کنند در حالی که برخی از این مراکز وظیفه خود را به درستی انجام نمی دهند.

*

انتقادات از تعرفه گذاری

رییس مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی، پزشکان عمومی و نسخه نویس را از گروه‌های پزشکی خواند که در جریان تعرفه‌گذاری‌های خدمات پزشکی امسال بسیار متضرر شده‌اند و گفت: متاسفانه این روش تعرفه‌گذاری نتیجه‌ای جز نارضایتی به بار نیاورد.

*

از تغییر الگوی ایدز

رییس اداره کنترل ایدز و بیماری‌های آمیزشی وزارت بهداشت ضمن ابراز نگرانی از تغییر الگوی ایدز در کشور، بر لزوم نقش‌آفرینی نهادهای آموزشی در زمینه کنترل ایدز تاکید کرد.

*

عدم تائید مدارک فارغ التحصیلان پزشکی

سخنگوی وزارت خارجه کشورمان اقدام آمریکا و کانادا در عدم تائید مدارک فارغ التحصیلان پزشکی کشورمان را محکوم کرد.
 *

راه اندازی مجهزترین بلوک زایمانی کشور در کنگاور

رییس دانشگاه علوم پزشکی استان کرمانشاه با تاکید بر ترویج و گسترش زایمان طبیعی در شهرستان کنگاور، از راه اندازی مجهزترین بلوک زایمانی کشور در شش ماه آینده در بیمارستان این شهرستان خبر داد.

*

شیوع سالک در ایلام

راضی ناصری فر در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: سالک طی چند سال گذشته در استان ایلام و به خصوص شهرستانهای مهران و دهلران شیوع پیدا کرده است که نیازمند کارهای فرهنگی و برنامه ای طولانی مدت است. - وی بیان داشت: به طور قطع ریشه کنی این بیماری در سطح استان نیازمند زمان، اعتبار و همکاری مردم است که البته بیش از 10 سال برنامه نیاز دارد. - ناصری فر بیان داشت: میران سالک در سال گذشته به دلایل زیادی در استان ایلام که شامل شهرستانهای مهران و دهلران است، افرایش یافت که خوشبختانه در سال جاری روند کاهشی دارد

*

افتتاح نخستین مرکز غربالگری مشاوره ژنتیک ویژه زوج های جوان دردره شهر

معاون فرهنگی و پیشگیری اداره کل بهزیستی ایلام گفت: با توجه به اینکه انجام مشاوره ژنتیک ویژه زوج های جوان از مهرماه در سراسر کشور اجباری می شود این طرح با افتتاح این مرکز بصورت آزمایشی آغاز شده است. - شاپور کردی اظهار کرد: این طرح با مشارکت و هماهنگی شبکه بهداشت و دفاتر ثبت ازدواج در یک شهر از هر استان کشور اجرا و در استان ایلام نیز در شهرستان دره شهر اجرا می شود. - هدف از اجرای این طرح را پیشگیری از رشد معلولیت در کشور اعلام کرد و گفت: با اجرای این طرح انجام مشاوره ژنتیک برای زوج های جوان قبل از ازدواج اجباری خواهد شد

*

مشکلات خانواده های متوفی در بیمارستان آبدانان

در هفته های گذشته به دلیل اختلال در سیستم برق سردخانه بیمارستان رسول اکرم (ص) ابدانان، برای برخی خانواده های متوفی شهرستان مشکلات و نگرانی هایی ایجاد شد

مرتضی سبزی رییس بیمارستان آبدانان در گفتگو با آبدانان خبر اظهار کرد: خرید و احداث سردخانه و فراهم آوردن جایگاه آن جزو وظایف شهرداری است و بیمارستان در قبال متوفی و نگهداری و انتقال میت هیچگونه تعهدی ندارد.

وی بیان کرد: بیمارستان جای نگهداری اجساد نیست و در سالهای گذشته اگر همکاری شده است خارج ار حیطه وظیفه و صرفا بخاطر محرومیت شهرستان بوده است که گاها همین امر باعث بروز مشکلاتی نیز شده است.

سبزی گفت: نباید این همکاری در ذهن برخی تبدیل به وطیفه شود و وظیفه اصلی ایجاد سردخانه شهرداری ها هستند ،نه بیمارستان.

*

سن مصرف سیگار

سن شروع مصرف سیگار در ایران به ١٧‌سال رسیده. گفته می‌شود ٥/٣‌درصد ایرانیان هر روز قلیان می‌کشند، نگران‌کننده اما شیوع مصرف قلیان در میان زنان است، به طوریکه بررسی‌ها نشان می‌دهد زنان درحال قلیانی شدن هستند.

*

استاندار: راه اندازی پروازهای خارجی در فرودگاه شهدای ایلام عملی می شود

محمدرضا مروارید روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: مسوولان استان به شدت پیگیر این موضوع هستند و در روزهای گذشته نیز مکاتباتی را با سازمان هواپیمایی کشوری انجام داده ایم. - وی افزود: موافقت های ضمنی را برای پرواز هواپیماها از فرودگاه شهدای ایلام به شهرهای مذهبی کشور عراق کسب کرده ایم و امیدواریم این موضوع با توجه به نزدیکی این استان به عتبات عالیات و امنیت بسیار بالا هر چه سریع تر اجرایی شود. - استاندار ایلام یادآور شد: انجام پروازهای خارجی در فرودگاه شهدای ایلام نیازمند ساخت پایانه مسافری جداگانه است که اداره کل راه و شهرسازی استان در حال ساخت این سالن در حاشیه فرودگاه است

*

بازدید پروفسور آمریکایی از خزندگان ایلامی

پروفسور استیون اندرسون، استاد بازنشسته دانشگاه‌های آمریکا متخصص حشرات و خزندگان از واحد فناور سرپنتاریوم مرکز رشد دانشگاه ایلام بازدید کرد.

در این بازدید دکتر سالکی، مدیر مرکز رشد دانشگاه و دکتر مبارکی رئیس بخش موزه و تاریخ طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست کشور نیز حضور داشتند.

پروفسور استیون اندرسون پس از مشاهده یکی از نمونه‌های واحد سرپنتاریوم بنام افعی دم عنکبوتی اظهار داشت: این نوع افعی در رسته بی‌نظیر‌ترین مار‌ها در دنیا قرار دارد و سیستم شکارش در بین تمام مار‌ها منحصر به فرد است

*

بهداشت مدارس

سید محمد موسوی در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در ایلام ، اظهار داشت: طرح سنجش در 14 پایگاه اولیه در تمامی شهرستان ها و مناطق و یک پایگاه تخصصی در مرکز استان از 25 خردادماه ماه با هدف سنجش سلامت جسمانی و آمادگی تحصیلی نوآموزان بدو ورود به دبستان همزمان در سراسر استان آغاز می شود. - وی افزود: در این طرح که امسال به صورت الکترونیکی اجرا می شود اولیا نوآموزان ابتدا به مدرسه محل تحصیل فرزند خود مراجعه می کنند و مدیران مدارس ثبت نام اولیه نوآموزان را در سامانه سنجش انجام داده و برگه نوبت سنجش نوآموزان را که شامل تاریخ ٬ ساعت٬ مدارک مورد نیاز و آدرس پایگاه سنجش است به اولیا ارائه می دهند

*

12 درصد مردم سیگار و قلیان می کشند

رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، اظهارداشت: بیش از ۱۲ درصد مردم ایران مصرف کننده مواد دخانی اعم از سیگار و قلیان هستند

*

راه اندازی مرکز تحقیقات و آزمایشگاه زیست فناوری و گیاهان دارویی ایلام

مرکز تحقیقات و آزمایشگاه زیست فناوری و گیاهان دارویی ایلام با حضور دکتر طیبی، رئیس جهاد دانشگاهی در دانشگاه علوم پزشکی استان راه اندازی شد.

 

 

 

  • اسماعیل گلستان

اخلاق انتخابات

دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۴۸ ق.ظ

عباس سهراب زاده/ دکترای جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی/ استادیار دانشگاه پیام نور

سلسله بحث های اخلاق انتخابات

1- مفهوم اخلاق انتخابات و رابطه آن با اخلاق در سیاست ...

اصطلاح اخلاق انتخابات مفهوم جدیدی نیست و تقریباً همزاد با خود واژه انتخابات است. اخلاق در معنای عام آن بدون هیچگونه پیشوند و پسوندی به فراخور وام­گیری از ادیان الهی یا مکاتب بشری و فلسفه­های اخلاقی معانی متفاوتی دارد اما می­توان یک گزاره را که اغلب فلاسفه اخلاق آن را به عنوان قاعده طلایی اخلاق پذیرفته­اند شاه بیت همه مباحث پیرامون اخلاق دانست و آن توصیه ای است  اخلاقی ،که با قرائت های مختلف در دین اسلام آمده است و می­فرماید "آنچه برای خویش می­پسندی برای دیگران بپسند و آنچه برای خود نمی­پسندی برای دیگران نیز مپسند". اما اخلاق در معنای خاص و همراه با پسوندهایی از قبیل شغل، هنر، کارویژه و ... همچون اخلاق انتخابات می­تواند دربرگیرنده بینش، رفتار و حتی سازوکار باشد از این­رو وقتی سخن از اخلاق انتخابات گفته می‌شود مقصود نوع نگاه به انتخابات، رفتارهای انتخاباتی و سازوکارهایی است که یک کاندیدا یا طرفداران او در انتخابات برای جلب رأی دیگران اتخاذ می­کنند. اما رابطه اخلاق انتخابات با اخلاق در سیاست یا اخلاق سیاسی می­تواند به تعبیر فلاسفه رابطه "عموم و خصوص من وجه" باشد.اکنون  اگر بپذیریم در جوامع مردمسالار، انتخابات مؤثرترین بخش رفتار سیاسی جامعه و نظام سیاسی در تعیین برنامه­ها، خط مشی­ها، اهداف و آرمان­های آنها در همه حوزه­ها ، دست کم برای یک برهه زمانی مشخص است پس می­توان گفت اخلاق در انتخابات نیز بخش مهمی از اخلاق سیاسی است اما متأسفانه میان اخلاق و سیاست یک تنافر معنایی تاریخی وجود دارد. دلیل این تنافر نیز در ذات این دو واژه نیست بلکه دلیل اصلی آن عملکرد سیاستمداران در طول تاریخ و عدم پایبندی آنها به اصول اخلاقی است که سبب شده است در نگاه عموم و حتی برخی از اندیشمندان نتوان بین اخلاق و سیاست اجتماع صادقه ایجاد کرد و دست کم دروغ را به عنوان یک امر مذموم و غیر اخلاقی در رفتار سیاسی لازم بپندارند. سرآمد این نوع نگاه به اخلاق در سیاست ماکیاولی اندیشمند ایتالیایی است که در کتاب شهریار چنین رفتاری را برای پادشاه لازم و ضروری می­داند و توجیه او نیز حفظ سلطنت و حکومت به هر قیمتی حتی دروغ و سایر رفتارهای غیراخلاقی است. من پاسخ به نوع نگاه ماکیاول و طرفداران او  در توجیه به کار بردن دروغ  در سیاست را در یک بیت شعر فارسی پیدا کرده­ام و آن  این است که"هر راست نشاید گفت * جز راست نباید گفت"

اما در این بحث چنانکه پیش­تر گفته شد هدف، بیشتر بررسی نوع نگاه به انتخابات و رفتارها و سازوکارهای انتخاباتی است تا اخلاق به معنای عام آن.

2- چه عواملی را می­توان باعث فساد در انتخابات یا رعایت نکردن اخلاق انتخابات دانست؟

انتخابات در سطح کلان و سیاسی آن یک سازوکار بشری برای رسیدن به یک شیوه حکومت به نام دموکراسی جهت اداره یک کشور در سطوح متفاوت است. این سازوکار اگر چه در همه کشورهای مردمسالار یا دموکراتیک به قانون تبدیل شده باز ممکن است به تعبیر پوپر ایراد و اشکال­هایی هم داشته باشد اما فعلاً به عنوان تنها سازوکار موجود جهت انتخاب رئیس جمهور؛ نماینده مجلس و ... و یا سازوکاری دموکراتیک برای کسب قدرت است.

نوع نگاه به این سازوکار حاکی از نوع نگاه به مفهوم قدرت به عنوان مفهوم کانونی در سیاست است. هر چه نگاه به قدرت سالم­تر، عقلانی­تر، انسانی­تر و اخلاقی­تر باشد طبعاً نگاه به انتخابات نیز در ذیل آن همین گونه خواهد بود. به نظر من تنها کسانی در انتخابات پول­های هنگفت هزینه می­کنند که به قدرت به عنوان ابزاری برای رسیدن به ثروت نگاه کنند بنابراین یکی از اصلی­ترین عوامل فساد در انتخابات نگاه فاسد و مسموم به قدرت است. عامل دیگر بی‌لیاقتی است. کاندیدایی که نه از نظر خود بلکه از نظر مردم واقعاً ویژگی­ها و شایستگی لازم را داشته باشد به ابزارهای فاسد از قبیل خرید رأی و ... روی نمی­آورد. این شکل از فساد ابزاری برای جبران کاستی­هایی است که کاندیدا در خود سراغ دارد. من 17 ویژگی را برای یک کاندیدا احصاء کردم و دست کم تشخیص خودم این است اگر کسی این 17 ویژگی یا درصد بالایی از آنها را داشته باشد شایسته کاندیدا شدن برای انتخابات مجلس است و نیازی به خرید رأی و سایر ابزارهای ناسالم ندارد. عامل فسادآور دیگر در انتخابات،  مرزبندی­ها و خطوط قومی و قبیله­ای است که اگر چه از ویژگی­های بافت اجتماعی در ایلام و چند استان دیگر است اما پررنگ شدن آن توسط کاندیداهای مجلس و برخی از نخبگان ناآگاه، به سلامت انتخابات آسیب می­رساند چرا که تنگ کردن عرصه انتخابات در حصار قومی با استفاده از فشارهای اجتماعی،  رأی­دهندگان را از آزادی انتخاب یک کاندیدا ، خارج از دایره قوم و ایل خود محروم می­کند. مضاف بر آن رفتار برخی از نمایندگان مجلس در توجه ویژه به قوم و قبیله خود سبب می­شود رأی­دهندگان در آینده صرفاً به کاندیدای قوم خود فارغ از داشتن ویژگی­ها و شایستگی لازم، فکر کنند و این دور باطل و منفی مدام تکرار می­شود. شکستن این قید اجتماعی نیز مستلزم پرداخت هزینه­های سنگین اجتماعی است که به شخصی که  به کاندیدایی خارج از قوم خود رأی داده است تحمیل می­شود که هر کسی حاضر به پرداخت این هزینه نیست.

 عامل دیگر خلاء قانونی در حوزه انتخابات است که در سالیان اخیر بخش کوچکی از آن با الزام کاندیداها به داشتن حداقل مدرک کارشناسی ارشد پر شده است که این نیز کافی نیست. الان در  دنیا برای به کار گرفتن یک کارمند ساده دست کم یک امتحان در حوزه کار او به عمل می­آید اما  در ایران برای کسب کرسی نمایندگی مجلس و پس از آن قانون­گذاری و نظارت بر اجرای قانون،  ملاک و معیارهای فنی و تخصصی وجود ندارد. این امر اگر در زمان انتخابات موجب فساد نشود حتماً موجب ناکارآمدی و ضعف مجلس خواهد شد. روشن است کاندیداهای کم دانش و کم مایه حتی اگر راضی به فساد در کسب قدرت نباشند بی تعهدی آنها به مسئولیتی که در آینده به عهده خواهند گرفت عین فساد است. این فساد می­تواند جنبه عینی پیدا نکند و فساد فکری باشد.

3- چرا در استان ایلام به جز یک مورد سایر نمایندگان نتوانسته­اند برای بار دوم انتخاب شوند؟

این مسئله ربطی به فاسد بودن یا سالم بودن روند انتخابات ندارد چه بسا نمایندگانی در اوج سلامت به پیروزی رسیده­اند اما بار دوم شکست خورده­اند. شکست در دومین بار حضور در انتخابات که در ایلام به یک سنت تبدیل شده است ناشی از گلهایی است که نمایندگان به خودشان می­زنند. تفسیر این جمله واضح است در واقع نمایندگان در بار دوم حضورشان در عرصه انتخابات از اشتباهات استراتژیک دوران نمایندگی خود شکست می­خورند و گرنه عقل سلیم ایجاب می­کند نماینده­ای که چهار سال در مجلس کسب تجربه کرده است و با بدنه نطام سیاسی ارتباط برقرار کرده است مجدداً به نمایندگی انتخاب شود اتفاقی که در برخی از استان­ها از جمله اصفهان وتهران مرتباً تکرار می­شود. اما اغلب نمایندگان ما به محض انتخاب شدن و ورود به بهارستان وارد فضای دیگری می­شوند و قاعده بازی سیاسی را فراموش می­کنند این نیز ناشی از نظریه­ای است که بر فضای انتخابات مجلس در ایلام حاکم است. طبق نظریه مبادله یا بده بستان،نماینده به جبر فضای انتخابات قول و قرارهایی داده است که بخش عمده­ای از وقت خود را صرف تحقق این وعده­های ریز از قبیل استخدام و وام و پست و ... می­کند. نماینده در واقع به جای اینکه در ایلام و با استفاده از مشاوره­ها و پیشنهادها و انتقادهای رأی­دهندگان فکر کند و در تهران عمل کند برعکس در تهران فکر می­کند و در ایلام عمل می­کند آن هم اعمال بی­مقدار و بی تأثیر از قبیل جابجایی یک مدیر یا استخدام فرزند یک حامی .به نظر من این فضا قابل دگرگونی است و می­توان به گزینه انتخاب مجدد فکر کرد اما این مهم نیازمند تغییر استراتژی و تاکتیک­های نمایندگان است که به زعم من بیش از فضای حاکم بر انتخابات، تفکر خودشان اجازه این تغییر را به آنها نمی­دهد.

این مسئله یعنی شیوه تفکر و اقدام نمایندگان، یک گزاره مهم و محکم را به دست منتقدان آنها می­دهد و آن این است که" آزموده را آزمودن خطاست". البته این گزاره به شرطی صحیح و کارآمد است که آزموده در آزمون قبلی سربلند بیرون نیامده باشد و آزمودن مجدد آن خطا به حساب می­آید لیکن در صورتی که آزموده یا نماینده فعلی بتواند از آزمونی که مردم از او گرفته­اند نمره مطلوبی کسب نماید تردید ندارم اقبال و توجه عمومی به او تکرار می­شود. نمره گرفتن از آزمون نمایندگی چندان دشوار نیست.

4- رعایت اخلاق در زمان تبلیغات تا چه اندازه می­تواند در سلامت اصل انتخابات اثرگذار باشد؟

این بعد از اخلاق که بیشتر به رفتارهای انتخاباتی و شیوه تبلیغات می­پردازد متأسفانه در ایلام بحرانی است چرا که بسیاری از کاندیداها انتخابات را نه یک مسابقه بلکه یک مبارزه می­پندارند اصطلاحی که در انتخابات دنیا نیز رایج است. اما انتخابات سالم در واقع مسابقه است مسابقه­ای همانند دویدن بر روی خطوط موازی برای رسیدن به یک هدف یا مقصد. کاندیداهای ما بیش از آنکه به تعریف توانمندی­ها، برنامه­ها و راهکارهای خود بپردازند به ضعف­ها و ناتوانی­ها و احیاناً عیب­های رقبای خود توجه می­کنند. تکرار می­کنم این مسئله خاص انتخابات در ایلام نیست بلکه در اغلب نقاط دنیا رایج است. این شکل از تبلیغات شاید در نظام سرمایه­داری و نظیر آن مرسوم شده باشد اما در احکام و قواعد انسانی و اسلامی جواز این کار را به هیچ کسی و در هیچ شرایطی نداده­اند بنابراین تبلیغات ناسالم می­تواند سلامت اصل انتخابات را نیز زیر سؤال ببرد چرا که  استفاده کاندیداها از جنگ روانی و تخریب و تهمت و بی­توجهی مسئولین امر، بیانگر عدم سلامت سازوکار انتخابات است. در ایران خوشبختانه قانون انتخابات با استناد به آموزه­های اصیل اسلامی اجازه استفاده از تخریب رقیب را به کاندیداها نداده است لیکن در بحبوهه  انتخابات و فضای تب آلود سیاسی برخی بی­تقوایی­ها و قانون شکنی­ها و بد­اخلاقی­ها هم ممکن است رخ دهد.

ادامه دارد.....

  • اسماعیل گلستان

از سوء مدیریت تا سوئ مصرف مواد

شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۲۴ ق.ظ


وضعیت بحرانی دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی از زبان مدیر کل دانشجویی وزارت

مدیر کل دانشجویی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گزارشی از مشکلات دانشجویان علوم پزشکی ارائه و از آینده نظام سلامت، ابراز نگرانی کرد.

دکترمطلبی در گفت‌و‌گو با خبرنگار دانشگاهی خبرگزاری دانشجویان ایران با تاکید بر اینکه دانشجویان علوم پزشکی سربازان فعلی و سرداران آینده نظام سلامت هستند، اظهار کرد: با این وجود سلامت خودشان در معرض خطر است و اگر اینگونه ادامه دهیم قطعا بدنه ارائه دهنده خدمات سلامت در آینده، بیمار خواهد بود. اکنون با واقعیت‌های تلخی در حوزه آموزش پزشکی روبه‌رو هستیم که نمی‌توانیم در برابر آن‌ها سکوت کنیم و شاید وقت آن رسیده باشد که مهرهای محرمانه را بشکنیم و با واقعیت روبه‌رو شویم.

وی با اشاره به عدم توجه به معیشت، رفاه، سلامت جسمی و روانی دانشجویان علوم پزشکی در برنامه پنجم توسعه، افزود: این بی‌توجهی که راه را برای تخصیص بودجه در این مسیر طی سال‌های گذشته دشوار کرده است از یک طرف و افزایش بی‌رویه و غیر کارشناسانه ظرفیت دانشگاه‌ها، تبدیل شبکه‌های بهداشتی درمانی شهرهای کوچک به دانشکده بدون تامین زیرساخت‌های آموزشی، ورود دانشجویانی با عنوان پردیس بین‌الملل به دانشگاه‌های بزرگ بدون افزایش امکانات رفاهی، آموزشی و پژوهشی، فشارهای بیرونی به وزارت بهداشت جهت ارتقا شبکه بهداشتی به دانشکده یا دانشکده به دانشگاه در مناطق بدون امکانات، پذیرش دانشجویان خارجی بدون امکان سنجی آموزشی، رفاهی و فرهنگی و ... طی سال‌های گذشته ازجمله عواملی هستند که نه تنها سلامت جسم و روان دانشجویان علوم پزشکی را تنزل داده‌اند که سطح علمی دانشگاه‌ها را نیز به طور محسوس دچار افت کرده‌اند.

بودجه سلامت روان دانشجویان، صفر

مدیر کل دانشجویی وزارت بهداشت با بیان اینکه چهار مسئله بحرانی در حوزه سلامت روان دانشجویان علوم پزشکی وجود دارد،توضیح داد: افت تحصیلی، سوء مصرف مواد، یأس و سرخوردگی و افکار و رفتار خود آسیب رسان چهار مسئله بحرانی در حوزه سلامت روان دانشجویان علوم پزشکی است. این چهار معضل به صورت درهم تنیده ای تعداد قابل توجهی از دانشجویان ما را مبتلا کرده و تعداد بیشتری را تهدید می کنند.

دکتر مطلبی ادامه داد: در خوشبینانه‌ترین حالت، 19 هزار نفر (حدود 11 درصد( از دانشجویان علوم پزشکی حداقل به یکی از چهار بحران ذکر شده مبتلا هستند و این در حالی است که طی چندین سال متمادی بودجه سلامت روان دانشجویان صفر است. در تعداد زیادی از دانشجویان علوم پزشکی علائم و شواهدی از افسردگی مشاهده می شود که در صورت عدم توجه و رسیدگی لازم، تبعات جبران ناپذیری خواهد داشت. همچنین علائم اختلالات اضطرابی در بین این دانشجویان از دانشجویان غیر علوم پزشکی شایع تر است.

کمتر از 10 درصد دانشجویان علوم پزشکی در فعالیتهای ورزشی مشارکت دارند

وی با تاکید بر اینکه در حوزه سلامت جسمی و ورزش نیز وضعیت هشداردهنده است، اظهار کرد:به علت کمبود فضای ورزشی و تجهیزات، وابستگی‌های تکنولوژیکی و عدم کفایت مربیان و کارشناسان آموزش دیده، کمتر از 10 درصد دانشجویان علوم پزشکی در فعالیتهای ورزشی مشارکت داشته و حدود 150 هزار دانشجوی علوم پزشکی کمترین تحرک را داشته و دچار فقر حرکتی اند.

برخی از دانشجویان علوم پزشکی در معرض سوء تغذیه یا ابتلا به بیماری‌های گوارشی هستند

مدیر کل دانشجویی وزارت بهداشت، در ادامه با اشاره به حوزه رفاهی و الگوی نامناسب تغذیه دانشجویان گفت: به علت حجم بالای دروس و در نتیجه کمبود زمان، گرایش به فست فودها افزایش یافته و به علت پایین بودن کیفیت غذا در اثر خریدهای اجباری مواد اولیه، کمبود فضای فیزیکی رستوران‌ها، غیر صنعتی بودن آشپزخانه‌ها و مهمتر از همه پایین بودن سرانه تغذیه دانشجویی در بودجه دانشگاهها، برخی از دانشجویان علوم پزشکی در معرض سوء تغذیه یا ابتلا به بیماری‌های گوارشی هستند.

حدود 30 هزار دانشجو در فضاهای بحرانی و نامطلوب زندگی می‌کنند

دکتر مطلبی با بیان اینکه از یک میلیون متر مربع فضای خوابگاهی دانشگاه‌های علوم پزشکی 300 هزار متر مربع آن اجاره ای و غیرملکی(موقت) و 700 هزار متر مربع آن ملکی است، توضیح داد: از 700 هزار متر مربع ملکی، تنها 300 هزار متر مربع قابل تحمل بوده و 400 هزار متر مربع آن غیر استاندارد، غیر بهداشتی، فرسوده، غیر ایمن و غیر قابل تحمل است.

وی بر لزوم شمارکت خیرین در بخش خوابگاه‌ها تاکید کرد و گفت: از 75 هزار دانشجوی خوابگاهی علوم پزشکی، حدود 30 هزار دانشجو در فضاهای بحرانی و نامطلوب زندگی می کنند، در این بخش اگر خیرین ورود پیدا نکنند، امکان اصلاح وجود ندارد زیرا در سال 94 نیز بودجه عمرانی برای بازسازی، بهسازی و تجهیز خوابگاهها دیده نشده است. همچنین مشکلاتی مثل بعد مسافت بین خوابگاه‌ها و دانشکده‌ها و بیمارستان‌ها در کنار اتلاف وقت و هزینه، ریسک حوادث را در بین این دانشجویان بالا برده و این موضوع نیز در کنار سایر عوامل موجب اضطراب دانشجویان و خانواده‌هایشان می‌شود.

مدیر کل دانشجویی وزارت بهداشت، ادامه داد: کم توجهی به دستیاران تخصصی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی و عدم اهتمام چندین ساله مسئولان برای حل مشکلات ایشان، تامین و ارتقاء سلامت ایشان را در حال حاضر به یکی از معضلات اصلی نظام سلامت تبدیل کرده است. عدم کفایت خوابگاه‌های متاهلی، عدم حمایت مالی و تسهیلاتی لازم، ممنوعیت‌های قانونی کار حین تحصیل، بالا رفتن سن ازدواج، کاهش امید به آینده، عدم کفایت امکانات آموزشی و پژوهشی دانشگاه‌ها، افزایش بی‌رویه ظرفیت‌ها بدون هماهنگی با دانشگاه پذیرنده و تحمل اجباری و سازش ناگزیرانه با شرایط سخت معیشتی و رفاهی، بخشی از مشکلاتی است که این دسته از دانشجویان با آن روبه‌رو هستند که به نوعی می‌توان از آن به اورژانس منابع انسانی نظام سلامت یاد کرد.

تلاش‌های معاونت دانشجویی فرهنگی وزارت بهداشت، برای اصلاح معضلات و ارتقاء سطح سلامت دانشجویان

مطلبی با اشاره به تلاش‌های معاونت دانشجویی فرهنگی وزارت بهداشت، برای اصلاح این معضلات و ارتقاء سطح سلامت، گفت: معاونت دانشجویی فرهنگی وزارت بهداشت برای اصلاح معیشت و رفاه این دانشجویان برنامه های متعدد و متنوعی را برنامه‌ریزی کرده که در صورت تامین منابع آنها را به اجرا در خواهد آورد ،اما حل زیربنایی این مسائل و معضلات مستلزم فعالیت‌ها و تعاملات بین بخشی مستمر و برنامه‌های دراز مدت است که این برنامه‌ها حتما باید با مشورت، مشارکت و حضور فعال ذی‌نفعان آن یعنی دانشجویان علوم پزشکی طراحی، برنامه‌ریزی، اجرا و پایش شود و در این راستا این معاونت با تشکیل ساختارهایی از قبیل شوراهای صنفی دانشجویان، کانون‌های دانشجویی، انجمن های علمی دانشجویی، انجمن های ورزشی دانشجویی، گروه‌های همتایار و توسعه کار دانشجویی مسیر دانشگاه‌ها را برای بهره‌گیری شایسته از این پتانسیل عظیم، جوان، خلاق و پر انرژی هموار کرده است.

مدیر کل دانشجویی وزارت بهداشت در پایان تاکید کرد: امید است که مسئولان در سطوح بالاتر منابع لازم را برای نجات آینده نظام سلامت تامین کنند تا این جوشش دانشجویی سرخورده و مأیوس نشود.

 

  • اسماعیل گلستان

خطراتی که همواره بدنسازان را تهدید می کند

چهارشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۰۷ ق.ظ

استفاده نابجا از استروئیدهای آنابولیک و مضرات آن

دکتر علی حیدرنژادیان

دانشگاه علوم پزشکی ایلام -  معاونت غذا و دارو – واحد تجویر و مصرف منطقی دارو.

 

استروئید ها گروهی از ترکیبات با ساختار مشابه هستند که مواد زیادی را در بدن مانند کلسترول، هورمون های جنسی، هورمون های آدرنال و .. شامل می شوند. هورمون های مترشحه از آدرنال کورتیکواستروئید ها هستند که برای حفظ فشارخون، قند خون و تعادل آب و الکترولیت ضروری اند. با این وجود وقتی از سواستفاده از استروئید ها بحث می شود منظور استفاده از استروئید های آنابولیک توسط ورزشکاران می باشد. استروئیدهای آنابولیک داروهای صناعی هستند که عملکردی مشابه هورمون جنسی مردانه(تستسترون) دارند.

واژه آنابولیک به خاصیت عضله سازی این ترکیبات صناعی اشاره دارد. این داروها همگی نسخه ای هستند و پزشک در شرایطی مثل پایین بودن سطح تستسترون، بیماری های مزمن مانند ایدز که با ضعف عمومی عضلات همراه هستند این داروها را تجویز می کند.

ناندرولون، اکسی متولون، استانوزول، اگزابولون و ... از جمله داروهای این دسته هستند.

استروئیدهای آنابولیک گاها توسط ورزشکاران و بدنسازان در جهت بهبود عملکرد عضلانی و وضعیت جسمانی مورد سوئ استفاده قرار می گیرند. استفاده نابجا از این مواد می تواند عوارض خطرناکی را به همراه داشته باشد. از جمله عوارض عمومی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1)     تومور کبدی

2)     پرفشاری خون

3)     احتباس آب

4)     افزایش سطح LDL و کلسترول خون

5)     کاهش سطح HDL

6)     جوش و آکنه

7)     عصبانیت، تغییر خلق

عوارض وابسته به جنس مذکر:

1)     عقیمی

2)     کاهش شمار اسپرم ها

3)     جمع و کوچک شدن بیضه ها

4)     ریزش مو

5)     افزایش ریسک سرطان پروستات

عوارض وابسته به جنس مونث:

1)     افزایش موهای زائد و موی صورت

2)     ضخیم شدن صدا

3)     اختلالات قاعدگی

4)     الگوی رشد مردانه

برای آن دسته از نوجوانانی که هنوز به سن جهش رشد نرسیده اند استفاده نابجا از این داروها می توان به بلوغ زودرس سیستم اسکلتی و کوتاهی قد آنان منجر می شود.

امکان وابستگی فیزیولوژیک به این داروها وجود دارد. این داروها بر روی الگوی ترشح و عملکرد غده آدرنال ها تاثیر می گذارند. این غده مسئول ترشح هورمون های استروئیدی مانند کورتیزول و الدوسترون است. پزشک وقتی این داروها را تجویز میکند برای قطع مصرف آنها مجبور است که دوز دارو را کم کم کاهش دهد که به غده آدرنال اجازه داده شود به فعالیت نرمان خود بازگردد. لازم به ذکر است که قطع ناگهانی استروئید های آنابولیک می تواند به بروز عوارض ناشی از قطع مصرف دارو منجر شوند که بسیار خطرناک اند و گاها کشنده.

 

 

http://www.medicinenet.com/script/main/art.asp?articlekey=52945

 

  • اسماعیل گلستان

اضطراب جدایی درکودکان

سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۲۳ ق.ظ

معصومه حسن نژاد

کارشناس ارشدروانشناسی


اختلال اضطراب جدایی شایعترین اختلال کودکی است.کودکان مبتلا به این اختلال ترس های نامعقول،حساسیت مفرط،کابوس واضطراب مزمن راآشکارمی سازند.آنهااعتمادبه نفس ندارند،درموقعیتهای جدیدنگران هستندوباتوجه به سن خودناپخته هستند.والدین این کودکان آنهاراخجالتی،حساس،عصبی،سلطه پذیرونگران توصیف می کنندکه به راحتی مایوس می شوندواغلب زودبه گریه می افتندمعمولاًآنهابیش ازحدوابسته به والدین هستند.

ملاکهای اختلال اضطراب جدایی عبارتنداز:

1.هنگام جداشدن ازخانه یاازکسانی که کودک به آنهادلبسته است ناراحتی شدیدمکررروی می دهد.

2.نگرانی مستمروشدیددرموردازدست دادن فردی که کودک به اودلبسته است روی می دهد.

3.اکراه یاامتناع مستمر ازرفتن به مدرسه یاجای دیگربه خاطرترس ازجدایی وجوددارد.

4.ترس یابی میلی مستمروشدیدازتنهایابدون بزرگسال مهمی رهاشدن،دارد.

5.بی میلی یاامتناع مستمر ازبه خواب رفتن بدون نزدیک بودن به مادردارد.

6.کابوسهای مکررکه موضوع جدایی راشامل می شوند،دراووجوددارد.

7.شکایت های مکرردرموردنشانه های جسمانی مانندسردرد،تهوع،استفراغ کردن هنگام جدایی ازفردی که به اودلبسته است،دراووجوددارد.

مدت این اختلال حداقل 4هفته است وشروع آن قبل از18سالگی است.

عوامل علیتی دراختلال اضطراب جدایی

کودکان بیش ازحدمضطرب اغلب ازوالدبیش ازحدمضطرب ومحافظت کننده ای که آنهارانسبت به مخاطرات وتهدیدهای دنیای بیرونی حساس می کند،الگوبرداری کرده اند.معمولاًمحافظت بیش ازحدوالدین،اطمینان نداشتن به توانایی کودک راانتقال می دهدبنابراین احساس بی کفایتی کودک راتقویت می کند.والدین بی تفاوت وبی اعتنایاوالدین طردکننده نیزاضطراب رادرفرزندان خودپرورش می دهند.ممکن است کودک احساس کندکه درتسلط یافتن برتوانایی های اساسی ودرپرورش دادن خودپنداره مثبت به قدرکافی حمایت نشده است.تجربیات مکررشکست که ازمهارت های یادگیری نامناسب ناشی شده،به اضطراب یاکناره گیری کودک منجرمی شود.

درمان

روش های رفتاردرمانی که گاهی درمحیط مدرسه اجراشده اند،اغلب به کودکان مضطرب کمک کرده اند.این روش هاجرات آموزی برای کمک کردن به تواناییهای اساسی وحساسیت زدایی برای کاهش دادن رفتار مضطرب راشامل می شوند.درمجموع هنگامی که کودکان مبتلابزرگ می شونداگردرمدرسه باگروه همسالانشان درفعالیتهاشرکت کننداغلب ازتجربیاتی مانندبرقرارکردن روابط دوستی وموفق شدن درتکالیف خاص بهره مندمی شوندکه به برطرف کردن اضطراب آنهاکمک می کند.

 

                                                                                                     

  • اسماعیل گلستان

ایلام : شهر بدون جراح اطفال

دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۴۹ ق.ظ

دکتر علی دل پیشه اظهار کرد: دانشگاه علوم پزشکی ایلام در صدد است برای جبران این خلا تا مهر امسال یک نفر از جراحان عمومی یا متخصص اطفال را برای گذراندن دوره سه ساله تخصصی به مرکز معرفی کند.

وی با بیان اینکه هنوز هیچ پزشک داوطلبی برای این موضوع انتخاب نشده، افزود: دانشگاه علوم پزشکی ایلام رایزنی و هماهنگی های لازم را برای اعزام جراح با وزارت بهداشت انجام داده است.

دل پیشه یادآور شد: جذاب نبودن، درآمد ناکافی، کمبود بیمار و اندک بودن نیاز به جراحی از علت های عمده ای است که جراحان اطفال و عمومی رغبت چندانی برای اخذ درجه فوق تخصصی و ادامه تحصیل در این رشته پزشکی را ندارند.

  • اسماعیل گلستان
t

 

کره جنوبی به صورت آزمایشی پلاسما درمانی را برای مداوای مبتلایان به سندروم تنفسی کوروناویروس نوظهور (مرس) در دو بیمارستان آغاز می‌کند.

در این روش خون کسانی که پس از ابتلا به این بیماری بهبود یافته‌اند گرفته می‌شود و سلول‌های آن جدا می‌شود تا پلاسما به دست آید؛ سپس این پلاسما به افراد مبتلا تزریق می‌شود.

اساس این روش این است که فرد بهبود یافته، در خون خود پادتن‌هایی (آنتی‌بادی) دارد که ویروس را مهار کرده‌اند بنابراین این پادتن‌ها می‌توانند به فرد مبتلا هم در مبارزه با بیماری کمک کنند.

کئون جون ووک، رئیس اداره بهداشت عمومی وزارت بهداشت کره جنوبی گفته است که درباره نتیجه پلاسمادرمانی در کره جنوبی "زمینه بالینی کافی وجود ندارد"، اما این وزارتخانه به توانایی‌های درمانی متخصصان خود "اعتماد کامل" دارد.

این روش پیش از این برای درمان ابولا و سارس (SARS) هم به کار گرفته شد چون در هر دو مورد درمانی برای بیماری وجود نداشت.

از ماه گذشته میلادی که ویروس مرس در کره جنوبی شیوع پیدا کرد تا کنون ۱۵۴ نفر به این بیماری مبتلا شده‌اند.

اولین مورد ابتلا مرد ۶۸ ساله‌ای بود که به خاورمیانه سفر کرده بود و تصور می‌شود او منشا گسترش ویروس بوده است.

دولت کره جنوبی می‌گوید شیوع بیماری کند شده، اما هنوز نگرانی و شایعه در این کشور فراگیر است.

سازمان بهداشت جهانی نیز در آخرین ارزیابی خود از شیوع این بیماری در کره جنوبی، بر اساس موارد ابتلای روزانه، شیوع بیماری را کندتر از قبل می‌داند.

در ابتدای شیوع بیماری در کره جنوبی، که اولین مورد شیوع خارج از عربستان سعودی بود، دو نگرانی عمده وجود داشت، اینکه شاید ویروس کره جنوبی از نظر ژنتیکی با ویروسی که در خاورمیانه شایع شد فرق داشته باشد و اینکه الگوهای انتقال آن متفاوت باشد.

اما بررسی ویروس شناسان کره جنوبی و چین نشان داد که ویروس کره جنوبی فرقی با ویروس خاورمیانه ندارد.

این ویروس در سال ۲۰۱۲ شناسایی شد و برای آن درمان یا واکسن وجود ندارد.

مهمترین علائم ابتلا به مرس عبارتند از: تب (بیش از ۳۸ درجه)، سرفه، تنگی نفس، تهوع و استفراغ و اسهال.

بیماری در موارد شدید ممکن است به عفونت ریه (پنومونی) و نارسایی کلیه منجر شود.

این ویروس در انسان زیاد مسری نیست و برای انتقال آن تماس نزدیک با فرد مبتلا لازم است.

تماس نزدیک مواجهه چهره به چهره به مدت بیش از پانزده دقیقه توصیف شده است.

کارکنان بهداشتی و درمانی از این نظر بیش از جمعیت عادی در خطر قرار دارند.

 

  • اسماعیل گلستان

 تهیه و تنظیم: طیبه احمدی // استاد: خانم اقبالی


مقدمه:

هنر از الفاظی است که در طول زمان با معانی گوناگون همراه بوده است. در لغت نامه­ ی دهخدا به معنای علم، معرفت، دانش، فضل و فضیلت، فرزانگی، کمال کیاست و بالاخره به معنای فراست و زیرکی نیز آمده است.

هنر، در اندیشه­ی دینی، درک یک حقیقت آرمانی است که در هنرمند، دغدغه­ی شدن را ایجاد می کند. هنرمند فاصله بین بودن و شدن را درک می کند و برای طی این فاصله به تلاشی عمیق می پردازد، تا چگونه شدن را متجلی سازد.

  • اسماعیل گلستان

بیماری وبا در تاریخ ایران و جهان

چهارشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۰۶ ق.ظ

غالبا در دانشکده‌های پزشکی و نیز در تکست‌بوک‌های مدرن کمتر در مورد حاشیه‌ها و تاریخچه بیماری‌ها صحبت می‌شود. طوری که اکثر پزشکان، حتی آنهایی که در سطوح بالا هستند، در مورد تاریخچه بیماری‌ها، پزشکان پیشگامی که در مورد آن تحقیق کرده‌اند و حاشیه‌های یک بیماری اطلاع کمی دارند.

جالب است بدانید که این حاشیه‌ها، لزوما چیزهایی در حد اطلاعات عمومی یا نکاتی سرگرم‌کننده برای از خشکی خارج کردن کلاس در حین تدریس مباحث پیچیده نیستند.

بله! این تاریخچه و حاشیه‌ها، گاهی مهم‌تر از متن هستند، چون در ذهن پزشکان بینشی نسبت به بیماری‌ها و شیوه طبابت ایجاد می‌کنند که الگوریتم‌ها و دستورالعمل‌های دقیق و به‌روز مندرج در منابع و مآخذ از ایجاد آن عاجزند.

در این مطلب به بیماری وبا و تاریخچه آن در جهان و ایران می‌پردازیم، تاریخچه‌ای که بسیار عبرت‌آموز است و نشان می‌دهد چگونه ناکارآمدی حکام وقت، تعلل زیردستان آنها و جهل عمومی باعث کشتارهای گسترده‌ای می‌شدند. کشتارهایی که حتی باعث رکود بازار، تعطیل تجارت و تضعیف اقتدار ملی ایران می‌شدند.

 بیماری وبا را «مرض موت» و یا «مرگامرگی» نامیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. وبا از خصوصیات سرزمین‌های عقب‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتاده و از عوامل عقب‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماندگی است. از جهتی زاده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی فقر است و از جهتی موجد فقر، قحطی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد و به دنبال قحطی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید. معمولاً دامنگیر مردمی است که از وسایل مقدماتی بهداشت و تأمین اجتماعی برخوردار نیستند. از نظر اقتصادی، وبا عاملی است عمده در کاهش میزان جمعیت فعال و کاهش میزان تولید. از نظر سیاسی تأثیر آن در تغییر مسیر تاریخ انکارناپذیر است.

ویلیام مکنیل در کتابی که چند دهه پیش تحت عنوان «وباها و مردم» منتشر ساخت، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید:
«تاریخ سیاسی هر مملکت، پیروزی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و شکست‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایش با سطح زندگی و تندرستی مردمان آن مملکت تناسب مستقیم دارد و مورخین از درک این رابطه غافل مانده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. این گفته درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی گذشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ایران صدق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. وبا از امراض بومی ایران بود و چنان‌‌‌‌‌‌‌‌‌که توضیح خواهیم داد، تقریباً همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ساله در سال یک بار شیوع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌یافت و رشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زندگی و فعالیت اجتماعی را تا اندازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای فلج می‌‌‌‌‌‌‌‌‌ساخت.»

بیماری وبا که در انگلیسی cholera خوانده می‌شود از واژه یونانی kholera به معنی صفرا مشتق شده است. گمان می‌رود که منشأ باستانی این بیماری از هند و دلتاهای رود گنگ باشد. شرایط بهداشتی بد در آنجا و استفاده از آب استخرهای آلوده‌ای که آب در آنها ساکن بود، باعث شد که از عهد باستان، موارد این بیماری در هند رایج شود.

بیماری نخست از طریق راه‌ها تجاری خشکی و دریایی در سال ۱۸۱۷ به روسیه رسید. سپس از روسیه به موازات پیشرفت‌های فناوری در این کشور و مبادلات تجاری، به اروپا و سپس آمریکای شمالی رسید.

کلا ما در یک فاصله زمانی  ۱۵۰ ساله می‌توانیم ۷ همه‌گیری یا پاندمی عمده این بیماری را ذکر کنیم:

- همه‌گیری اول در قسمت بنگال هند بین سال‌های ۱۸۱۷ تا ۱۸۲۴ رخ داد. بیماری از هند به جنوب شرقی آسیا و سپس چین و ژاپن و خاورمیانه و جنوب روسیه رسید.

- همه‌گیری دوم بین سال‌های ۱۸۲۷ تا ۱۸۳۵ رخ داد و عمدتا آمریکا و اروپا را متأثر کرد. دلیل آن هم پیشرفت‌های فناوری و میزان زیاد مبادلات تجاری و مهاجرت‌های گسترده‌ای بود که رخ می‌داد.

- همه‌گیری سوم بین سال‌های ۱۸۳۹ تا ۱۸۵۶ بود و به شمال آفریقا و جنوب آمریکا هم رسید و به خصوص در برزیل غوغا کرد.

-همه‌گیری چهارم بین سال‌های ۱۸۳۶ تا ۱۸۷۵ رخ داد و منطقه زیر صحرای بزرگ آفریقا را گرفتار کرد.

- همه‌گیری‌های پنجم و ششم به ترتیب بین سال‌های ۱۸۸۱ تا ۱۸۹۶ و ۱۸۹۹ تا ۱۹۲۳ رخ دادند. این دو آمار مرگ و میر کمتری داشتند، چون در این زمان باکتری وبا کشف شده بود و راه پیشگیری از آن مشخص شده بود.

اما متأسفانه در مصر، ایران، هند و فیلیپین وبا در همین زمان به طرز گسترده‌ای شایع شد و افراد زیادی به خاطر ابتلا به آن درگذشتند.

- آخرین همه‌گیری در سال ۱۹۶۱ در اندونزی گزارش شد و به خاطر ظهور گونه جدیدی بود که همان El Tor باشد. این گونه هنوز هم در کشورهای در حال توسعه شیوع می‌یابد.

از قرن نوزدهم به بعد، بیماری وبا باعث مرگ ده‌ها میلیون نفر شده است. در روسیه به تنهایی بین سال‌های ۱۸۴۷ تا ۱۸۵۱، بیش از یک میلیون نفر به خاطر ابتلا به آن مردند. در طی همه‌گیری دوم ۱۵۰ هزار آمریکایی کشته شدند. بین سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۰، ۸ میلیون هندی به خاطر وبا درگذشتند.

در سال ۱۸۵۴ تحولی رخ داد، در این زمان فردی به نام جان اسنو متوجه اهمیت آب‌های آلوده در ابتلا به بیماری وبا شد. او پزشکی بود که کارهای زیادی در زمینه بیهوشی و بهداشت انجام داد. او را پدر دانش اپیدمیولوژی مدرن می‌دانند.

او آن زمان هنوز عامل بیماری و راه انتقال آن به درستی شناخته نشده بود، فقط تئوری‌هایی در مورد انتقال آلودگی از طریق «هوای بد و آلوده» وجود داشت.

اما جان اسنو آنقدر زیرک بود که با ثبت موارد بیماری روی یک نقشه متوجه شیوه انتقال بیماری شد. او موارد جدید بیماری را به صورت نقطه‌هایی روی نقشه شهر لندن ثبت کرد و متوجه شد که یک تلمبه آب عمومی در خیابان «برودویک»، عامل بیماری را منتقل می‌کند.

جالب است بدانید که هنوز به نشانی قدردانی از این پزشک و کار بزرگی که کرد، این تلمبه آب در خیابان برودویک حفظ شده است!

رابرت کخ-پزشک آلمانی- برای اولین بار در سال ۱۸۸۳ میلادی باکتری وبا را جداسازی و شناسایی کرد. این باکتری، سی سال پیش از آن، بدست کالبدشناس ایتالیایی فیلیپ پاسینی جدا و شناسایی شده بود ولی نتایج کارهای وی ناشناخته بود.


در زمانی که هنوز عامل بیماری و شیوه پیشگیری و درمان بیماری مشخص نبود، کشتی‌هایی که در آنها یکی از سرنشینان مبتلا به بیماری بود، پرچم قرنطینه که زرد رنگ بود روی عرشه خود برمی‌افراشتند. هیچ یکی از سرنشینان نمی توانست تا زمان به سر آمدن قرنطینه که معمولا بین ۳۰ تا ۴۰ روز بود، وارد خشکی شود.

در اینجا عکس جالبی از نشریه لایف را می‌بینید که در اکتبر سال ۱۹۴۷ گرفته شده است و وضعیت اسفناک بیماران مهاجر مسلمان را در  بیمارستانی در  دهلی نشان می‌دهد:

 

توجه: در این نوشته همه تاریخ‌ها به هجری قمری است، به جز آنهایی که در برابرشان، تاریخ خورشیدی درج شده است.

گسترش وبای بزرگ ۱۲۳۶ در ایران بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌سابقه بود. در خلیج فارس روزی ۱۵۰۰ نفر را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشت و چون به ناچار اجساد را به دریا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌ریختند، بیماری گسترش می‌یافت. طوری که بعد از رسیدن به شیراز، در عرض تنها ۴ هفته، دو سوم شهروندان آن، مردند.

حاج زین‌‌‌‌‌‌‌‌‌العابدین شیروانی هم که از آن ولایت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذشت نقل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند: «شیرازیان کفاره‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی گناهان خود را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادند و باری‌‌‌‌‌‌‌‌‌تعالی بلای وبا را بر آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها گماشت و در مدت قلیلی جمع کثیری طریق عدم پیش گرفتند.» این وبا از شیراز به مرکز ایران رسید، در سراسر مملکت «از صدهزار تن افزون بکشت.»

- در ۱۲۵۰ باز وبا آمد. به همین سال طاعون هم به کردستان زد.

- در ۱۲۵۲ وبای سختی در سراسر ایران شایع شد. در شدت این وبا در شهر ری صدرالشعرا منظومه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای گفته که چند بیت آن را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوریم:
«آن ری که گفتی مرگ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌خیز آمد وبا چون در ستیز
از وی اجل را در گریز افتادن و خیزان دیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام
گر اژدها آهن گهر آید توان در بحر و بر
این اژدها را بر اثر بلدان به بلدان دیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام»

- در ۱۲۶۹ وبا دوباره در تهران عود نمود. لیکن نسبت به سال‌‌‌‌‌‌‌‌‌های قبل چندان شدتی نداشت. در روزهای اول، روزانه ۶۰ الی ۷۰ نفر تلف شدند. در شعبان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماه به روزی ۱۳۰ نفر رسید. همان‌‌‌‌‌‌‌‌‌گاه نوشتند: «چون‌‌‌‌‌‌‌‌‌که ۴۶ روز است این ناخوشی در تهران است، باید موافق قاعده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ایام سابق در این روزها انشاالله تمام بشود. در این ولایت هر وقت بروز کرده است، بیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر از ۵۰ روز یا ۲ ماه طول نکشیده است.» اما در رمضان هنوز روزانه ۱۵ الی ۱۶ نفر را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشت. آخر رمضان به روزی ۳۰ نفر رسید. مردم تهران به قم پناه بردند. در این شهر خانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که از زوار خالی باشد، باقی نماند و از شدت جمعیت، روی قبرستان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها چادر زدند و بدین طریق تهرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ناخوشی را با خود به قم و کاشان بردند. در ماه صفر از همین وبا در تبریز روزی ۵۰ تا ۶۰ نفر مردند. برف و باران آمد و ناخوشی تخفیف یافت.

- در ۱۲۷۳ وبای سخت دیگری به همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ولایات ایران افتاد. کنت‌‌‌‌‌‌‌‌‌دوگوبینو که در این سال در تهران به سر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد، نوشت: «هر کس دو پا داشت و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانست فرار نماید برای حفظ جان خود از پایتخت گریخت. مردم چنان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌مردند که گویی برگ از درخت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌ریزد، من تصور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم که بیش از یک سوم سکنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شهر تهران در اثر وبا مردند.» از تهران هم نوشتند: «در شهر ما و شمیران به جز خبر ناخوشی وحشت خبری نیست… از صفحه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی کن تا ساحت سوهانک زیادتر از بیست‌‌‌‌‌‌‌‌‌سی‌‌‌‌‌‌‌‌‌هزار نعش آورده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند.» حاکم بروجرد گزارش داد: «از قراری که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسند و مذکور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، این ناخوشی در همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بلاد ایران بروز یافته.» بعد از تهران، در خراسان و قم و کاشان شدت کرد. یزد را هم گرفت و در فارس و قشلاقات فارس قریب ۲۰۰۰۰ نفر را کشت. وضع تبریز چنان بود که اگر جنگ هم شده بود این‌‌‌‌‌‌‌‌‌گونه ویرانی نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد.»

- در ۱۲۸۴ وبای شدید دیگری همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شهرهای ایران را گرفت. در همان سال طبق برآورد طولوزان حدود یکصدهزار نفر به خاطر ابتلا به وبا درگذشتند.

- در ۱۲۸۷ وبا همراه قحطی آمد و روزی ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر می‌مردند. از فارس گزارش رسید: «بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌آذوقگی و قحطی در ولایات و بلوکات، حاصل شده و از کشتن و کشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدن یکدیگر به جهت تحصیل روزی باک ندارند.»

- در ۱۲۸۸ هنوز قحطی ادامه داشت؛ وبا هم مزید بر علت شد. در تهران به گواهی امین‌‌‌‌‌‌‌‌‌الضرب روزی ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفر در کوچه و بازار و محله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مردند. تنها تهران نبود؛ در همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ولایات، ناخوشی مشهود و کسادی و بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌رونقی و بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌پولی افتاد. تبریز کن‌‌‌‌‌‌‌‌‌فیکون شد. هم ناخوشی بود، هم قحطی و هم سیل و هم قطاع‌‌‌‌‌‌‌‌‌الطریق که راه عبور و مرور را مسدود کرد. در همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ولایات قحطی و گرانی نفس مردم را قطع کرد… و از پای درآورد. از خراسان گزارش رسید چه خراسانی… آدم را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشند، گوشت او را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورند، دیگر چه رسد به اسب و الاغ. هر روز در مشهد آدم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند که سگ کشته و گوشت او را آورده و فروخته است. عجب این‌‌‌‌‌‌‌‌‌که سگ و گربه و موش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورند و باز روزانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر وبا. به گفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی امین‌‌‌‌‌‌‌‌‌الضرب روزی ۴۰۰ تا ۵۰۰ از بین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفتند. در این سال در قوچان ۱۲۰۰۰ نفر از دست رفتند.

- در ۱۲۹۴ از نو وبای سختی در گیلان پدیدار گشت و ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر را تلف نمود.

- در ۱۳۰۷ باز وبا از کرمانشاهان آمد. اعتمادالسلطنه به طعنه نوشت: «رنگ شاه پریده، دماغ کشیده و صدا گرفته. معلوم شد اسهال که در این چند روزه بود، شدت کرده… چون در کرمانشاهان وبا هست. شاه وحشت کردند که خدای ناکرده وبایی شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند.»

آخرین وبایی که مطالعه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم وبای بسیار سختی بود که در ذیحجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ۱۳۰۹ از بادکوبه آغاز گشت و روسیه را گرفت. شدت آن به اندازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای بود که به مبالغه نوشتند: «از شهرهای روسیه دیگر چیزی باقی نگذاشت.» به اندک زمانی از حاجی ترخان به رشت رسید. در تابستان ۱۳۰۹ بود وبا به سمنان و دامغان زد و در اوایل محرم ۱۳۱۰ در تهران شیوع یافت.

همگان گواهی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند که این وبا چیز دیگری بود. بیست‌‌‌‌‌‌‌‌‌سالی بود که چنین کشتاری را مردم فراموش کرده بودند. دکتر طولوزان هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت: «در مدت سی سال که من در ایران بودم، این سخت‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین و گسترده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین وبایی بود که شاهدش بودم. و کسی امید یک ساعت زنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماندن نداشت.» امین‌‌‌‌‌‌‌‌‌الضرب هراسناک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت اگر کسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌مرد، هیچ‌‌‌‌‌‌‌‌‌کس نبود او را بردارد، روی لنگه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی در بگذارد، ببرد یک جایی به خاک بسپارد.

وبای ۱۳۱۰ تهران ابتدا در محله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی سرچشمه بروز کرد بعد در پامنار و سرتخت و خیابان ناصریه… و تا حضرت عبدالعظیم تعدی نمود. هنوز به دهم محرم نرسیده، به قولی روزی ۲۰۰ نفر و به قولی روزی ۲۵۰ نفر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشت. از نیمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی دوم محرم تا اوایل صفر بیماری بر شدت خود افزود و به گفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی برخی روزی ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌مردند. اعتمادالسلطنه می‌گوید: «بین ۲۰ تا ۲۱ محرم یعنی در دو روز، ۱۶۰۰ نفر تلف شدند.» تجار نوشتند: «روزی ۱۰۰۰ نفر از میان رفتند.» برخی ۱۲۰۰ نفر را هم در اوایل صفر ثیت کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. دکتر فوریه که در آن روزها در تهران بود گواهی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد که وبای تهران روزی نزدیک به ۸۰۰ نفر را کشته و این مقدار تلفات اگر در نظر داشته باشیم که جمعیت تهران در تابستان نصف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، بسیار زیاد است.

مردگان را یا در گاری ریختند و به گودال‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و خندق شهر انداختند و یا به گورستان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بردند. مشیرالاطبا شاهد بود که در قبرستان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها چنان مرده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌چیدند که گویا پارچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی سفیدی روی گورستان کشیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و چون برخی را قبل از مرگ کامل و در حال اغما حمل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند، به گفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی همو بعضی مرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها وقت شستن و یا کفن‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردن و یا به قبر گذاشتن بلند شده و زنده گشتند. آنان هم که هنوز نمرده بودند، حیران و سرگردان برجای بودند و از بشره‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی همه معلوم بود در میان بلا گرفتارند.

-سال ۱۳۴۴ هجری خورشیدی همه‌گیری (اپیدمی) وبا در ایران رخ داد و ایران منطقه آندمیک وبا شد اولین سروتایپ شناسایی شده در ایران سروتایپ اوگاوا بود.

- سروتایپ اینهابا اوایل سال۵۰ خورشیدی در ایران دیده شد و سپس به‌طور متناوب تا سال ۱۳۵۶ خورشیدی اینهابا و اوگاوا در ایران دیده می‌شد. پس از سال ۱۳۵۶ تقریباً تمام موارد در ایران اوگاوا بود.

- در ایران از سال ۷۹ تا ۸۴ خورشیدی سالانه نزدیک به ۱۰۰ مورد بیماری وبا گزارش گردیده‌است. (در اپیدمی ۱۳۷۷ حدود ۱۱۰۰۰ مورد وبا در ایران گزارش گردید. که تقریباً در تمام موارد میکروب از نوع التور سروتایپ اوگاوا بوده‌است)

وبا: پدیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عقب‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماندگی

اهمیت وبا تنها در میزان کشتار و کاهش جمعیت نبود.درک اجتماعی کسانی هم که شاهد این کشتار بودند، نکته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مهمی بود.آنان دریافتند که قربانیان این بلا در درجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی اول تنگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌دستان بودند که تاب مقاوت جسمانی نداشتند. امین‌‌‌‌‌‌‌‌‌الضرب با هشیاری نوشت: این تلفات همه از ناخوشی وبا نبود بلکه مردم ایران ناخوش و آماده بودند که این چنین زیاده از اندازه مردند.

حالت ولایات هم بهتر از پایتخت نبود. در قم توانگران که استطاعت و قدرت رفتن به دهات را داشتند، رفتند و فقرا که نتوانستند بروند، ماندند و بی‌وقفه تلف می‌شدند. امیدشان به خدا بود و کارشان صبح تا شام عزاداری و سینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنی.

از رشت که وبا در آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌جا تمامی نداشت، نوشتند: مردم یک‌‌‌‌‌‌‌‌‌سره مأیوس هستند از خودشان. حکام که رفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، اما مردم، الان با یک نفر هستید در کمال سلامت، سه ساعت بعد خبر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند وارد گور شد. رشت طوری مغشوش شده بود که الحال که عریضه عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم، ضعیفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از عمله‌‌‌‌‌‌‌‌‌جات کارخانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ (ابریشم) رفت سر چاه آب بیاورد، دیر کرد، رفتند دنبال او، مرحومه شده بود. سابق، مرگ یک دو ساعت دیده شده بود اما بر سر چاه برود آب بیاورد، دیده نشده بود که آن هم دیده شد. مردم فقیر این ولایت که تاکنون چاره بهر فقر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌جستند، حال نشسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و انتظار مردن را دارند. کار به نفرین هم کشیده است که خداوند خراب کند این شهر خراب را که الان قریب ۷۰ روز است ناخوشی بروز کرده و شهرها و دهات را خراب کرده است، طوری که خیلی دهات به‌‌‌‌‌‌‌‌‌کلی رعیت ندارند.»

در کرمان وقتی «هوای وبائیه» بروز کرد، مردم نخست امیدوار شدند که شاید خداوند این آتش را برای جان پدرسوختگان بدذات افروخته است، لیکن وقتی آن پدرسوختگان ماندند و مردم مردند، گفتند: خوبان بالطبع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌سوزند، آتش که گرفت خشک و تر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌سوزد.

چون وبا به قزوین افتاد، به زندان آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌جا هم سرایت کرد و یکی از محبوسان به آن مبتلا گشت. در همان زمان میرزا رضا کرمانی و حاج سیاح محلاتی و میرزا یوسف‌‌‌‌‌‌‌‌‌خان مستشارالدوله در زندان قزوین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذراندند. میرزا رضا که دید زنجیر را از پای آن بیمار برنمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارند، خطاب به زندانیان گفت: ای علی کرم پدرسوخته نانجیب بدتر از شمر، ناله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی این بیچاره را کامران میرزای شقی که نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌شنود، تا از تو خوشحال شود، اما خدا که می‌شنود و جزای تو را به بدترین وجه خواهد داد. بعد رو کرد به حاج سیاح و گفت: «بگذارید این ظلم‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را هم بکنند.»

گزارش‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که از اصفهان رسید، از ترس ظل‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلطان با پنهان‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاری و دروغزنی همراه بود. نوشتند:
ظل‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلطان و حواشی به واسطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بروز ناخوشی رفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند در اطراف اصفهان… ولی در شهر بروز و ظهوری ندارد. دو روز در محله چهار سوق شیرازی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بروز نمود. شهر امن و امان است و مردم در بازارها و مساجد مشغول چراغان هستند و همین قسم چراغان هست تا شب جمعه. هرچند خلق مضطرب هستند، بعضی مشغول تعزیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌داری هستند، اجزای دیوان هم رفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، کسی هم قدرت بیرون‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفتن ندارد، به واسطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی این‌‌‌‌‌‌‌‌‌که بیرون‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مغشوش است.

تأثیر وبا تنها در ازدیاد فقر و بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌نظمی نبود. از نظر اقتصادی وبا باعث کاهش جمعیت فعال و کاهش میزان تولید کشاورزی و صنعتی می‌شود و در نهایت توانگران هم از آن متضرر می‌شدند.

در تنزل تجارت ابریشم، وبا از عوامل اصلی بود. فریزر که پس از وبای ۱۲۳۷ و طاعون ۱۲۴۶ برای بار دوم از شمال ایران می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذشت، از شهر آمل چنین یاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند: در سفر اول من، آمل شهری بود پرجمعیت و از مراکز عمده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی تجارت ابریشم به روسیه، اما این بار بیابانی است و ویرانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای. خانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها فرو ریخته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، دیوارها خراب شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، زمین‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را جنگل پوشانده است و هیچ شبح انسانی به چشم نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد، هیچ صدایی به گوش نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد و در بازار پررونقی که من دیده بودم اکنون سه یا چهار دکان بیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر باز نیست.

اینک به اختصار از نتایج اقتصادی وبای ۱۳۱۰ صحبت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌داریم:

در تهران رشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی کسب و تجارت به‌‌‌‌‌‌‌‌‌کلی متلاشی شده. بازار بسته شد، راه داد و ستد با ولایات مسدود گشت، بانک شاهی نه برات داد و نه برات گرفت. امین‌‌‌‌‌‌‌‌‌الضرب مأیوسانه و به تفضیل در نامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های گوناگون نوشت: گمان ندارم شیرازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زندگی کسبه و تجار دیگر به هم گرفته شود. هیچ گذران نمانده، حتی قوافل عبور نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند، برنج و نان و همه چیز گران شده، از هیچ کجا مال‌‌‌‌‌‌‌‌‌التجاره بار نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. پول نیست که خریدی میسر باشد، پول را زنجیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. دیگر چه فایده که شخص به فکر جمع‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوری مال باشد و بگوید: خانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی من، باغ من، ملک من؛ امنیتی نیست که ملکی باشد.

در رشت وبا لطمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عمده را به تولید ابریشم زد. با این‌‌‌‌‌‌‌‌‌که آن سال محصول نوغان فراوان بود اما ناخوشی که آمد نه وسیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی برداشت ماند و نه کارگر. کارخانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ابریشم هم دو سه روز قبل از ماه محرم که ناخوشی شدت کرد و کارگرها مردند تعطیل شد.به خاطر مرگ و میر زیاد مردم دیگر دکان و بازاری نیست، داد و ستد به‌‌‌‌‌‌‌‌‌کلی منسوخ شد. ارتباط رشت با سایر ولایات هم قطع شد، وضع پست‌‌‌‌‌‌‌‌‌خانه هم مغشوش شد و دو هفته به دو هفته پست گیلان نمی‌رسید.

از وضع بحرانی کرمان در اثر ناخوشی، سید محمدرحیم معین‌‌‌‌‌‌‌‌‌التجار در جواب امین‌الضرب نوشت: از خرابی و پریشانی خلق، شرحی مرقوم داشته بودید. قربان شما شوم، از بیرون‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها خبر ندارید. آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌جا که باز دارالخلافه است. خداوند شاهد است در خود کرمان حالت مردم را نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان تقریر کرد… امسال در رفسنجان اغلب بذر به عمل نیامده… و از خارج خریده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند… والله‌‌‌‌‌‌‌‌‌بالله در وکیل‌‌‌‌‌‌‌‌‌آباد تمام عمله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آن از گرسنگی –شهر بودم- فرار کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. از دیوان گرفته تا تمام ارباب‌‌‌‌‌‌‌‌‌های آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌جا را دیدم، بلکه بتوانم ده‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیست خروار جو یا گندم بخرم، برای آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ممکن نشد. بلاست که از هر طرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد. این وضع، وضع غریبی است که به نوشتن نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید. حنای من هم روی زمین مانده است. نه ممکن است این‌‌‌‌‌‌‌‌‌جا مصرف رسیده باشد، نه فرستادن به یزد امکان دارد. با این اوضاع و این ناخوشی، فرستادن حنا به یزد، متفرق‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدن آن… در بیابان‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاست. تنباکوی رژی هم در انبارها مانده است و حمل نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

در کاشان هم از اول محرم تا آخر صفر هنوز دکان و بازار به کلی تعطیل بود. در شیراز بر اثر وبا و ناامنی، ارتباط شهر با خارج قطع شده بود. مال‌‌‌‌‌‌‌‌‌التجاره حمل نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد که هیچ، مردم هم جرأت رفت و آمد نداشتند. نوشتند: از وضع حالیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شیراز خبر ندارید که چه حکایتی شده است. کسی اختیار جان و مال خود را ندارد، هر کس مال کسی را ببرد و بخورد، فریادرسی نیست، وضعی شده است که شب‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها دو ساعت که از شب گذشت در کوچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود عبور کرد، مردم را برهنه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.

وبا و روش حکومت

حکومت وقت در سرایت و گسترش و عواقب وبا مسئولیت مستقیم داشت. هنگام بروز ناخوشی، حکام راه گریز در پیش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرفتند، با پنهان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ساختن حقیقت و فریبکاری رسمی مردم را در میان مهلکه رها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند و کارگزاران از بیم مسدودشدن راه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها خبر ناخوشی را به سایر ممالک هم اعلام نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌داشتند و با برقرارکردن قرنطینه که مستلزم گردآوری آذوقه و غلات و هزینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های گوناگون بود، مخالفت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌ورزیدند.

در ناخوشی ۱۲۳۶ سیاح انگلیسی که خود از وبا مرد، چند روز قبل از مرگش نوشته بود: «در شیراز به محض شنیدن خبر وبا، حاکم حسین‌‌‌‌‌‌‌‌‌علی‌‌‌‌‌‌‌‌‌میرزا فرمانفرما و وزیر و اطرافیانش فرار کردند و بدون این‌‌‌‌‌‌‌‌‌که دستورالعملی جهت حفاظت شهر و مردم بدهند اهالی را به حال خود رها نمودند و به راستی این بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌شرمانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین و ناجوانمردانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین اقدامی بود که به همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عمر شاهدش بودم… وقتی مردم به خود می‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند آشکارا به حکومت ناسزا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند.»

فریزر که خود شاهد مرگ آن سیاح بود، از رفتار حکام و بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌پناهی مردم چنین یاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد: «شاهزاده فرار کرد، وزرا و اعیان هم به دنبالش رفتند و مردم را سرگردان برجای گذاردند.» گاه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد چند نفری به خیال این‌‌‌‌‌‌‌‌‌که با عنصری دیوانه و متجاوز روبرو شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، در کوچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دویدند و فریاد برمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوردند: «این ناخوشی پدرسوخته کجاست؟ جرأت دارد بیاید جلو تا حسابش را برسم، تا بکشمش.» به قول روزنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌نگار فرنگی مردم گاهی چاره را در این می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دیدند که از سحر تا شامگاه با دسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی توپچیان از شهر رو به کوه بروند و با غرش توپ و صدای شیپور، همراه فریاد هزاران نفر، وبا را از خود برگردانند. این حالت بر آن دهشت نفرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌بار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌افزود.

در میان کتاب‌های نسخ خطی کتابخانه ملی ایران کتاب دیگری به نام (امان‌البلیته) است که نویسنده آن شاهزاده امان‌الله میرزا فتحعلی شاه قاجار یکی از پسران فتحعلی شاه است. این شخص که در سال ۱۲۸۴ هـ..ق با وبای تهران در زمان ناصرالدین شاه قاجار دست و پنجه، نرم کرده اعتقاد به دارو و پرهیز و مراقبت‌های دارویی و طبی نداشته و می‌نویسد که چون بر برخی از طلسمات وختوم و ادعیه واقف بوده بدان وسیله توانسته است فرزندان و اهل و عیال خود را از ابتلا به وبا مصون دارد. وی در این رساله طلسم‌ها و تعویذهای ضد وبا را نوشته است.

مهم‌ترین عامل وبا و هیضه (اسهال خونی) و دیگر بیماری‌ها در تهران مانند حصبه آب آشامیدنی و مصرف کردنی اهالی تهران بوده که از نهرهای سرباز می‌گذشته و انواع کثافات و آغشتگی‌ها را بدان می‌ریخته‌اند و ضمنا آن را می‌نوشیده‌اند. گرفتن طهارت با آب در حال حرکت و جاری، شستن کهنه بچه، شستن حیوانات، از علل عمده اشاعه بیماری‌ها در تهران بوده است. حتی قنات‌های تهران و چاه‌های آب تهران نیز به علت ارتباط زیرزمینی با چاه‌های مستراح و فاضلاب آلوده بوده و باعث مرگ و میر فراوان مردم می‌شده است.

در وبای ۱۲۵۲ به محمدشاه نوشتند: قبل از ناخوشی همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خلق و رعایای مملکت امیدوار بودند که حافظ مردم، دولت است. زیرا احتیاج کل به دربخانه است؛ پس اهل دربخانه باید کسانی باشند که از عهده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مهمات این مملکت برآیند و تدبیر و روشن‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی داشته باشند. لیکن در این مصیبت خلاف آن رفتار به ظهور رسید؛ اهل دربخانه پراکنده و متفرق شدند و امورات لازمه را به تعویق انداختند و قانون و قواعدی که به جهت پایداری و استحکام دولت و ملت در نظر داشتند معوق ماند و ازاین‌‌‌‌‌‌‌‌‌روست که امروز در پایتخت، شکایت است و کار مردم به فقر و فلاکت کشیده است.

در زمان میرزاتقی‌‌‌‌‌‌‌‌‌خان امیرکبیر سلوک حکام با مردم منصفانه بود و روزنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی دولتی، حقیقت را به مردم گوشزد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد. راجع به وبا اعلام داشت: در باب ناخوشی‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مسری از قبیل طاعون، وبا و غیره اطبای روی زمین معالجات مختلف کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند… اما یک علت را در این باب مسلم گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند که کثافت و عفونت، این ناخوشی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را زیاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و با این‌‌‌‌‌‌‌‌‌که امنای دولت، ریکاها را به پاکیزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردن شهر گماشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند به‌‌‌‌‌‌‌‌‌طوری‌‌‌‌‌‌‌‌‌که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌باید هنوز در این کار نظم داده نشده و سربازخانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دور شهر را چنان کثیف و متعفن نگاه داشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند که مردم از عبور از آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌جاها نفرت دارند. امید است که بعد از این در این باب دقت شود که رفع کثافت از آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌جاها بشود که امراض مزبور روی ندهد.

گذشته از مقالاتی که در روزنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی رسمی منتشر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گشت، جزوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی قواعد معالجه وبا راجع به چگونگی این بیماری و جلوگیری از سرایت آن به طبع رسید و میان روحانیان و سرشناسان محله‌‌‌‌‌‌‌‌‌های شهر پخش شد که مردم را بیاگاهانند. به‌‌‌‌‌‌‌‌‌علاوه برای محافظت ممالک محروسه از آلودگی ناخوشی مزبور در مرزها قرنطینه برقرار شد.

در تضاد آن مراقبت دولت امیرکبیر، وقتی که وبای عمومی ۱۲۷۳ پیش آمد و دولت عثمانی قرنطینه گذاشت، میرزا آقاخان نوری صدراعظم به این زبان اعتراض کرد. در وبای ۱۲۸۲ دولت‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اروپایی نسبت به شیوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عمل حکومت ایران اعتراض نمودند. به پیشنهاد دولت فرانسه مقرر گشت یک کنفرانس عمومی برپا شود. راپورت آن را هم در روزنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های پاریس انتشار دادند. عامل عمده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شیوع مرض و تعفن‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادن به هوا را حمل و نقل نعش از ایران به نجف اشرف و عتبات عالیات نوشتند. سفیر ایران در ترکیه به مخالفت برخاست، «زیرا از درجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی امکان خارج است به مغز فرنگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها توان نمود که حمل و نقل اموات مخل صحت عمومی نیست.».

در ۱۲۸۴ دکتر طولوزان به دولت ایران پیشنهاد نمود، اقداماتی به عمل آوردند تا شاید بتوانند وبا را از ایران بیرون کنند و خواست، برای جلوگیری از شیوع وبا مجلس حفظ‌‌‌‌‌‌‌‌‌الصحه در تهران برپا سازند. دکتر طولوزان همراه این نامه گزارشی هم در تشخیص وبا و جلوگیری از سرایت آن نگاشت. مجلس حفظ‌‌‌‌‌‌‌‌‌الصحه در ذیقعده ۱۲۸۴ به ریاست دکتر طولوزان و عضویت میرزا علی‌‌‌‌‌‌‌‌‌تقی، میرزا حسین و میرزا رضا اطبای دربار و شرکت میرزا تقی طبیب به عنوان مترجم مخصوص آن مجلس برپا شد. در گزارش این جلسه، طولوزان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به دولت ایران، لزوم قرنطینه را در سرحدات تأکید نمود.

در ۱۲۸۷ سال قحطی معروف که وبا هم به دنبالش آمد، لطمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شدید به مملکت زد، در یک گفتگوی تلگرافی میان ناصرالدین‌‌‌‌‌‌‌‌‌شاه و کارگزاران دولت این دروغ‌‌‌‌‌‌‌‌‌های رسمی مبادله گشت:

از کرمانشاه، شاه از احوال عمومی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌پرسید:
جواب: احوال خیلی خوب است، تازه که قابل عرض همایون باشد، هیچ نیست… دزدهایی که قرار بود سردار بگیرد گرفته… یک نفر رعیت ایران بود، دستش را بریده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند… حالت نان در همه جا مزاجی گرفته، علی‌‌‌‌‌‌‌‌‌الخصوص قم و کاشان، که گندم وفور دارد… از هر جهت امنیت و آسودگی حاصل است.. تهران کمال نظم و وفور را دارد. جنس به قاعده به انبارها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد. به هیچ قسم از طهران نگرانی نداشته باشید.

سؤال: ناخوشی "وبای" سختی است یا خیر؟
جواب: خیر جزئی است.

سؤال: حالت اصفهان و فارس چطور است؟
جواب: حالت اصفهان و فارس خیلی خوب است.

اما در همان تاریخ از کرمانشاهان به یکی از اولیای دولت نوشتند: «وارد کرمانشاه شدیم. وبا شدت دارد، خانم را همراه نیاوردید. علاءالملک را بفرمایید البته نیاید. با این وبا چه لازم، البته.»

در ۱۳۰۷ دستور نامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای جهت پیشگیری از شیوع وبا به ولایات و سرحدات فرستادند مبنی بر این‌‌‌‌‌‌‌‌‌که اگر در خانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای مریض وبایی پیدا شود، او را در هوای خوب زیر درخت و یا وسط اشجار نگاه دارند و از آمد و شد دور باشد. اهل خانه، آن منزل را ترک گویند و تا پانزده روز باز نگردند و از آن خانه با آب و آهک و دود گوگرد و زاج و نمک طعام رفع عفونت کنند و اثاث منزل را تا پانزده روز در هوای آزاد بگذارند و باد دهند. اساساً در شهر وبایی، همه مردم باید خانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را ترک گویند و در زیر چادرها دور از یکدیگر منزل نمایند. بهتر آن است که از شهر بیرون روند و در وقت تغذیه پرهیز و اجتناب از میوه زیاد، نمایند. این دستورالعمل هم به جایی نرسید.

در این مصیبت برخی به شاه گفتند به شهر نروید، وبا هست. رفتن و خارج‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدن دوباره صورت خوش ندارد. مردم خواهند گفت پادشاه، تمام رعیت را در بلا گذاشته، رفت که جان خود را به در برد. اما شاه به تهران آمد و به شهرستانک رفت. به دکتر فوریه، دکتر دربار هم سپردند هر وبا گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که نزد تو به استعلاج آید، دورش کن و بگو: من طبیب شاهم و خود را آلوده به معالجه وبایی نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم. او هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌چنین کرد و هرکس این حرف را شنید نفرین شدید به ولی‌‌‌‌‌‌‌‌‌نعمت کل نمود.

به همان روال اعتمادالسلطنه دو نمونه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد. می‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسد: شب در حضور شاه بودیم.. حکیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌الممالک که از آن تملقات خنک دارد بنا کرد به شکر کردن، که الحمدالله به زیر سایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شاه نه وبا داریم نه بلا، نه جنگ داریم و نه منگ و روز دیگر سر ناهار بودیم. سید عبدالکریم‌‌‌‌‌‌‌‌‌خان برادر انیس‌‌‌‌‌‌‌‌‌الدوله که از تهران آمده بود، به شاه قسم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد که در تهران وبا نیست، اما به من اشاره می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد که هست و شدت هم دارد. از ترس اهل دولت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند: وبای گیلان از پرخوردن و سختی هواست. در خراسان هم به جهت اراجیف و تخلف‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویی است. عبدالحسین فرمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرما هم مدعی بود که در کرمان هرگز وبا نیامده بود.

اعتمادالسلطنه نوشت: در وبای ۱۳۱۰، سلطان عثمانی از جیب خود صدوپنجاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هزار لیره خرج قرنتین حدود خود نمود که رعیتش را سالم بدارد. این نوع حفظ جان رعیت را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند، که ما نکردیم و از این رو به تعبیر یکی از کارگذاران دولت: علی‌‌‌‌‌‌‌‌‌الاتصال به بلایی گرفتار و به دامی دچاریم، گاه به قحطی و غلائیم و گاه به وبا و طاعونیم.

درجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هوشیاری تجار بیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر بود. به عقیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی بازرگانان کرمان چه توقعی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان داشت از حکومتی که تلگراف و روزنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی دروغ عرض‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردن در دست خودش است. معلوم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود ملت ایران مستحق این‌‌‌‌‌‌‌‌‌گونه بلیات هستند که از یک طرف بلا نازل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و از یک طرف این جور حکام حکومت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. پس این بزرگان و علما و حکام که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینید و این ناخوشی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها که به جان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد گویا لازم و ملزوم یکدیگرند. به قول امین‌‌‌‌‌‌‌‌‌الضرب: در بلا و وبا، اولیای دولت قنطر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌جوند تا چه وقت نشخوارها تمام بشود، رفع ظلم‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مردم بشود، آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌وقت چه شود.

منابع:
مجله نگین، ۳۱ شهریور ۱۳۵۶، شماره‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی۱۴۸ – مقاله‌ای به قلم هما ناطق -
سایت ویکی‌پدیا - سایت سلامت‌ایرانسایت ردیت، سایت یک پزشک

 

  • اسماعیل گلستان